قهرم ...
به فریاد نزدیکتر ، از رنگ دورتر ، به نفرین شبیه تر
قهرم ،
اسمم؟
سپیده؟ ستاره؟ گل بود؟ شبنم ؟
شب بود
خطوط روزنامه پر از پارازیت شد
کتابها هم که قطع شدند
خون...
فشار خونم افتاد،زیر پا ،له شد
و این روزها برای آمدنمان فرش قرمز می اندازند
.
.
.
.