این قابهای خالی ،
پر از آرزوهایی که ...
پر از ستاره هایی که ...
این یکی:عصر آن روز بهاری،زیر آن درخت بید
آن دیگری:تولد یک سالگیمان
بعدی:عطر نفسهایت
کناریش:عشق،عادت،انتظار
پشت آن یکی: ...
باز می گویند قابهای خالی!
ولی ندیده ای...
این یک قاب هنوز هم خالیست!
برای تصویری که ندارمش؟؟!!
باز ٬ سیزده خوش یمن.
عجیب است٬
هوای ابری و شادیِ همیشگی ام
پاییز فصل زندگی٬
و به کرات کلاغها خوش خبر
چه آواز گوش نوازی.
عجیب است
بی معشوق عاشقم
و در این دوباره های حبس رها.
خاطره انگیزند ٬
زوزه های شبانه گرگها
و ترسی دلچسب در تاریکی .
-بگذار ببینم ...
چه روزی به دنیا آمدم ؟
مثل آن دیگری ها
۲۱ روز بعد از تیر ماه بود !؟! ؟