پرچینهای تنهایی

فرصتی برای بودن

پرچینهای تنهایی

فرصتی برای بودن

اجازه عبور

 

 

بر دنیا قفلی از هیچ زده ای  

 تا باد هم دعاهایم را برای خدا نبرد 

 صدای سرفه های خشک را میشنوی  

 دیر گاهیست نفسهای زندگی تنگ است 

 این کهنه پاره ها را نمی پوشم 

 من بزرگ شده ام    

 لباسهای کودکیها برایم تنگ اند 

 - چه سود؟!  

 جاده ها را گشاد کرده اند 

  کسی اجازه عبور ندارد !! 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
ایلیا خدابخش یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:57 ق.ظ http://www.dadashiliya.blogfa.com

خیلی عالی بود
مرسی که به من سر زدی

رومینا یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:16 ق.ظ http://www.romina74.blogfa.com

سلام

ممنون لطف داری شما

من خوشحالم که شما رو ژیدا کردم دوست خوبم امیدوارم بتونی تو شعر کمکم کنی و همون طور که موثر خواهی بود من هم موثر باشم برات.

امیدوارم موفق باشی و شعرت زیبا بود

آفرین

مصطفی یکشنبه 7 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.mostafadanesh.blogfa.com

سلام دوست عزیز

اجازه عبور را خواندم بسیار زیبا نوشته اید مخصوصا با تضاد هایی که دارد همچون بزرگی و کوچکی و تنگی و گشادی بسیارزیباتر شده است


آرزوی موفقیت و شادکامی برایتان دارم //موفق و پیروز باشید

دکی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:02 ب.ظ http://tooth.blogfa.com

چه زیبا....


چه راست...

چه تلخ.....


جاده ها بزرگ است و ما اجازه نداریم....


سسلللللااااااااممم...........!!!!!!!!!!!!!!!!!

ایمان بطلانی یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:52 ب.ظ http://imanbotlani.euro.st

زندگی خیلی قشنگ تر از این حرفهاست....!

هدریسه چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:47 ب.ظ http://hedrise.blogfa.com

سلام . بی تعارف قشنگ بود ولی نه حرفه ای

وحید دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ http://www.khademi.parsiblog.com

سلام-خیلی جالب بود -مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد